شاخه ها تن به تقاضای شکستن دادند
برگ ها یک به یک ازشاخه به خاک افتادند
بازموسیقی تارشب وقانون سکوت
بادهابازهم آواز عزاسردادند
بس که خمیازه فریادکشیدم دیری است
خوابهایم همه کابوس . همه فریادند
لب به آوازگشودم به لبم مهرزدند
چشمم آمدبه سخن. سرمه به خوردش دادند
گرچه یاران همه ازشادی ماغمگینند
بازشادیم که یاران زغم ماشادند...
نظرات شما عزیزان: