دلم گرفته ، هوا نيــست ، کوچ مي خواهــم
بيا قدم بزنيم
بيا که با صداي قدمهاي کوچه گرديمان
سکوت اين شب بي عار را به هم بزنيم
حرير بغض تو پوشانده لحظه هاي مرا
غـــبار حزن تو پوشانده گونه هاي مرا
من از غرور بي کس چشمان خويش مي ترسم
نــگو تحــمل دوري
نــگو شکيب فراق
بيا که خود خط تقدير را رقم بزنيم
بيا قدم بزنيم
بيا ز دفتر اين سرنوشت پوشــالي
کلام شايد و اي کاش را قلم بزنيم
غمت نفسگير است
بيا قدم بزنيم ...
نظرات شما عزیزان: