روزی که ترا دیدم هنوز آبی آسمان عطر بهشت را داشت، روزی که صدایت را شنیدم شکوفه های لبخند هنوز شیرین بود، روزی که دستم را گرفتی گرمای خورشید در من دمید، روزی که چشمانم بارانی شد نفس هایت ساحل غم هایم شد، روزی که ترسیدم شانه هایت تکیه گاهم شد، روزی که صدایم کردی نسیم بهار در گیسوانم چرخید، روزی که در کنارم ایستادی سایه ام بر زمین نشست، روزی که گفتی در کنارم میمانی اولین باورهایم در صداقت کلامت جوانه زد، روزی که مهربانی ات را به من دادی نفسهایم در نفس هایت جاری شد و من آن روز از نگاه تو آسمان را دیدم و من آن روز ترا باور کردم ...
نظرات شما عزیزان: