الچند صباحی است که از فرط گرونی
فی سفره ما هیچ نباشد خبرونی
سوراخ شد الجیب کتم،خالیه و گشت
اوضاع بخیطون و بنده پکرونی
الضربه فنی شدم از نرخ کرایه
قبض تلفن نیز بکردم کچلونی
رنگم سفیدون چنان الگچ و البرف
تب کردم و لرزیدم و بیمار شدونی
از شدت امراض برفتون به دکتر
النرخ ویزت سنگینه بود و بدونی
الحضرت دکتر بنوشتون برایم
آزمایشه المختلف از پا تا به سرونی
البعد من الخواندن آزمایش من گفت
یا سیدنا ،حال شما افتضحونی
الچربی و قندت شده افزون ز نصابش
در خون تو از اوره نباشد اثرونی
از شیرینی و اغذیه چرب بپرهیز
مرغ و پلو و گوشت نباید بخورونی
تا بنده شنیدم ز جنابش سخن فوق
القهقهه و خنده به من ،قد غلبونی
بنده پکیدهو ز بس خنده نمودم
دکتر زمن آشفت و سپس قد غضبونی
گفتم که طبیبا چه پلویی و چه گو شتی
الشیرینی کو ،مرغ کجا بوده؟چه نونی
الوضع نزارم ز نخوردن شده اینک
تکه نان هست مرا بوقلمونی
مخلص اگرش شیرینی و مرغ بود
رنگی به رخش بود و نمی شد مچلونی
نظرات شما عزیزان: